8 ویژگی یک لوگوی موفق (قسمت دوم)
در قسمت قبل درباره چهار ویژگی از یک لوگوی موفق سخن گفتیم و امروز به بررسی و ارزیابی 4 ویژگی دیگر میپردازیم.
ارتباط: ایجاد لوگوی مناسب با صنعت
ما به تازگی درباره تمایز بحث کردهایم، و اگرچه مهم است که متفاوت باشید، اما نمیخواهید چیزها را به حدی ببرید که خیلی متفاوت هستید. شما باید مطمئن شوید که لوگویی که ایجاد می کنید به راحتی در زمینه یا جایگاهی که در آن کار می کند قرار می گیرد.
همه ما در یک دنیای بصری متولد شده ایم. در طول میلیون ها سال، انسان ها فرهنگ های پیچیده ای را توسعه داده اند. با گذشت زمان ما طیف وسیعی از اشیاء را برای کمک به ارتباطات ایجاد کرده ایم. همانطور که در کودکی رشد می کنیم، یاد می گیریم که این چیزها چیست. ما شروع به پیوند فونت های خاص با موقعیت های خاص، رنگ ها با چیزهای خاص می کنیم. در مورد اشکال هم همینطور.
ما به طور جمعی این تداعیهای بصری را ایجاد کردهایم، و طراحان اطلاعات میتوانند از آن به نفع ما استفاده کنند.
برای درک بهتر منظور من، یک مثال واقعا اساسی از این رنگ است. بیشتر ما رنگ صورتی را برای دختران و آبی را برای پسران می بینیم. در واقعیت رنگ ها هیچ معنایی ندارند. هر معنایی آموخته می شود. به سادگی به همه ما از کودکی آموخته ایم که رنگ های پسر و دختر یک چیز هستند.
تاریخ بر هر کاری که ما انجام می دهیم تأثیر گذاشته است. برای مثال فونت ها اشکالی هستند که ما به عنوان یک گونه برای کمک به برقراری ارتباط ایجاد می کنیم. پس چرا تایپهای سریف را با سازمانهای جدیتر مرتبط میکنیم، یا فونتهای نرم و نرم را با مارکهای کودکانه مرتبط میکنیم؟
پاسخ همان مثال صورتی و آبی است... به آن تداعی ها از سنین پایین آموزش داده می شود، هم آگاهانه و هم ناخودآگاه. همه ما مجموعاً موافقیم که اشکال، رنگ ها و اشیاء خاصی در ارتباط با صنایع و مشاغل خاص استفاده می شود.
اگر شما یک بانک هستید، زیباییشناسی خاصی وجود دارد که مردم انتظار دیدن آن را دارند – چیزی که احساس میکند تثبیت شده و قابل اعتماد است. دوری بیش از حد از آن انتظار احتمالاً باعث از دست دادن اعتماد می شود... و از دست دادن اعتماد فرصت های از دست رفته است.
یک زیبایی شناسی مورد انتظار وجود دارد که همه ما انتظار داریم در هر صنعت شاهد آن باشیم... طراحی چیزی بسیار متفاوت از آن گیج کننده خواهد بود. بنابراین در حالی که می خواهید لوگو متفاوت به نظر برسد. شما نمی خواهید خیلی متفاوت به نظر برسد.
بهعنوان یک طراح، باید بدانید که این زیباییشناسی برای صنعتی که در آن کار میکنید چیست. این همان چیزی است که میتوانید از تجربیات شخصی خود استخراج کنید، اما همچنین میتوانید در مورد لوگوهای خروجی و هویت برند نیز تحقیق کنید تا ایجاد و ایجاد کنید. بهتر بفهمید اینها چیست
تحقیقات به ویژه هنگامی که کشور یا فرهنگی را هدف قرار می دهید که با آن آشنایی ندارید بسیار مهم است. همانطور که اشاره کردم، ما در جهانی متولد شده ایم که در آن تداعی های بصری به ما آموزش داده می شود. این اطلاعات اغلب در سطح ناخودآگاه آموخته می شود و برای هر یک از ما در سراسر جهان متفاوت خواهد بود. بنابراین مطمئن شوید که تصور نمی کنید آنچه می دانید برای همه مناسب است، زیرا فرضیات شما بر اساس فرهنگی است که در آن بزرگ شده اید.
به عنوان یک مثال سطح بالا برای توضیح بیشتر این موضوع، کتابی به نام Color Works دارم. بخشی در این کتاب وجود دارد که اهمیت فرهنگی رنگ در سراسر جهان را توضیح می دهد.
به عنوان مثال، نشان می دهد که بنفش در ایران نماد "آینده" است، اما در آمریکای لاتین همین رنگ با "مرگ" همراه است.
همین سطح درک در مورد فونت ها و اشکال نیز صدق می کند، بنابراین حتماً تحقیق کنید. یا به شرکتهای فعالی پایبند باشید که همان فرهنگی را هدف قرار میدهند که شما در آن متولد شدهاید و درک میکنید، کاری که من ترجیح میدهم انجام دهم.
خاطره انگیز بودن: لوگویی طراحی کنید که مردم به خاطر بسپارند
ویژگی بعدی که میخواهم در مورد آن صحبت کنم، خاطرهانگیز بودن است، به این معنی که باید هدف خود را طراحی کنید که مردم آن را به خاطر بسپارند. برخی از نکاتی که قبلاً صحبت کردیم به شما کمک می کند تا یک لوگوی به یاد ماندنی طراحی کنید، اما فکر می کنم ارزش دارد که یک بار دیگر آنها را مطرح کنید.
اولاً، مردم اشکال ساده را سریعتر به خاطر می آورند. بنابراین باز هم این یک دلیل کلیدی است که چرا یک لوگو باید ساده باشد و همان طور که در مورد آن بحث کردیم فقط شامل یک ایده باشد.
ثانیاً، اگر لوگو متمایز باشد، به خاطرهانگیز بودن نیز کمک میکند. درک فضای رقابتی به شما این امکان را می دهد که لوگویی ایجاد کنید که نه تنها از رقبا متمایز باشد، بلکه در خاطره نیز بماند.
وقتی صحبت از خاطرهانگیز بودن به میان میآید، رنگ نقش مهمی در شناسایی هویت یک برند دارد. چند سال پیش، یک طراح گرافیک برزیلی، پائولا روپولو، طرحهای رنگی برندهای رقیب را عوض کرد.
چند طراح دیگر از آن زمان کارهای مشابهی انجام دادهاند، اما چیزی که من در مورد آن نمونهها دوست دارم این است که شما چگونه طرح رنگ برندها را تشخیص میدهید، حتی زمانی که روی لوگوی یک برند رقیب اعمال میشود.
رنگ همچنین احساس کلی هر لوگو را نیز تغییر می دهد و قدرت واقعی رنگ را نشان می دهد.
او میگوید: «رنگها اولین چیزی است که در یک لوگو متوجه میشوید، چیزی که سریعتر به مغز ما میرسد». "سپس شکل، نمادها یا تایپوگرافی یک لوگو را می خوانید." - این نشان دهنده اهمیت انتخاب رنگ است.
راه های زیادی برای به یاد ماندنی کردن یک لوگو وجود دارد. به عنوان مثال، شامل چیزی کمی غیر معمول، مانند برخورد با تایپوگرافی، یا نحوه استفاده از فضای منفی.
راه حل های بالقوه بی پایانی وجود دارد، و این بخش سرگرم کننده طراحی لوگو است.
مقیاس پذیری: ایجاد آیکونی که کوچک و بزرگ موثر باشد
یکی دیگر از ویژگی های مهم یک لوگوی موفق مقیاس پذیری است، و من احساس می کنم این یکی از مهمترین ویژگی های موجود در لیست است.
ما در دنیایی زندگی می کنیم که لوگویی که ایجاد می کنید در مکان هایی مانند رسانه های اجتماعی و فاویکون هایی که لوگو بسیار کوچک است دیده می شود.
همین لوگو در کنار خودرو، ویترین فروشگاه یا ساختمان ها نیز دیده می شود. بنابراین طراحی لوگویی که ایجاد میکنید باید به همان اندازه در ۸ میلیمتر مؤثر باشد، همانطور که در ۸ متر کار میکند.
لوگوهایی که به خوبی مقیاس می شوند، آنهایی هستند که ساده هستند، که مشخصه ای است که قبلاً در مورد آن بحث کرده ایم.
بنابراین زمانی که در حال طراحی لوگوی خود هستید، حتما بزرگنمایی و کوچکنمایی کنید تا مطمئن شوید که لوگوی شما در اندازه های کوچکتر خوانا است. همچنین تمرین خوبی است که لوگوی خود را روی ماکتها آزمایش کنید تا مطمئن شوید که در برنامههای کوچک واقعی نیز به طور موثر کار میکند و همچنان از راه دور خوانا و قابل تشخیص است.
شایان ذکر است که لوگوها دیگر اشیاء ثابت نیستند. در حال حاضر چیزهایی مانند سیستم های هویت برند وجود دارد که به موجب آن شرکت ها یک سری نمادهای قابل شناسایی دارند، نه فقط یک لوگو.
متداول ترین نمونه از سیستم هویتی که به ذهن می رسد از طرف گوگل است.
در حالی که نسخه ورد مارک لوگوی گوگل هنوز در اندازه های کوچک خوانا است، راه حل مناسبی برای نماد فاویکون یا اجتماعی نیست. به همین دلیل، به جای استفاده ساده از G از علامت کلمه، آنها در واقع یک طرح نماد کاملاً مجزا دارند - یک حرف G که شامل رنگهای مختلف از علامت کلمه اصلی است، که هنوز بلافاصله به عنوان Google قابل تشخیص است، اما دقیقاً همان چیزی نیست که لوگوی اصلی
یکی دیگر از ویژگی های مقیاس پذیری که باید به آن اشاره کرد این است که برخی از شرکت ها انواع مختلفی از لوگو را برای اندازه های مختلف دارند. به عنوان مثال، گونه ای که در اندازه های کوچک موثرتر عمل می کند. بنابراین اگر پروژهای دارید که میدانید لوگو معمولاً در اندازههای کوچک استفاده میشود، ارزش ایجاد یک نوع اضافی برای آن موقعیتها را دارد.
تطبیق پذیری: امکان انعطاف پذیری کامل را فراهم می کند
یک طراحی لوگوی موفق به طور موثر در طیف وسیعی از موقعیت ها کار خواهد کرد. انجام این کار تضمین می کند که لوگو فوراً قابل تشخیص است و بدون توجه به اندازه منطقه ای که در آن قرار گرفته است یا رنگ یا ماده ای که روی آن قرار گرفته است بهترین ظاهر را دارد.
یکی از راههای دستیابی به این هدف، داشتن پیکربندیهای مختلف است که به «قفلها» معروف هستند. بنابراین، برای مثال، اگر لوگو نمادی با علامت کلمه باشد، ممکن است یک نوع با نماد در سمت چپ، و دیگری با نماد بالای علامت کلمه داشته باشید. اگر نام شرکت از چند کلمه تشکیل شده باشد، ممکن است انواع مختلفی داشته باشید که یکی نام کامل در یک خط متن باشد و دیگری که در آن انباشته شده است.
شما همچنین می خواهید رنگ پس زمینه را نیز در نظر بگیرید. بنابراین، برای مثال، ممکن است لوگوی اصلی را داشته باشید که روی پسزمینه سفید استفاده میشود، و لوگوی دیگری که برای کار روی رنگهای پسزمینه تیرهتر معکوس شده است.
شما همچنین ممکن است یک نسخه تک رنگ داشته باشید که من معمولاً آن را به رنگ مشکی یکدست ارائه می کنم و یک نسخه سفید نیز.
نکته مهمی که در مورد نسخه های سفید باید به خاطر داشت این است که خود طرح ممکن است نیاز به اصلاح داشته باشد تا طرح همچنان به طور مؤثر کار کند و درست به نظر برسد. لوگوی فعلی لیگ برتر مثال خوبی برای توضیح این موضوع است.
اگر سر شیرها را بگیرید و رنگ را وارونه تصور کنید، مانند یک نگاتیو به نظر می رسد، جایی که چشم ها سفید می شوند. بنابراین درست به نظر نمی رسد.
کاری که آنها در این مورد باید انجام دهند این است که یک نوع کاملاً متفاوت از لوگو ایجاد کنند تا چشم ها به بخشی از فضای منفی تبدیل شوند و به آنها این امکان را می دهد که هنگام استفاده در پس زمینه سیاه همچنان سیاه باشند